کتاب امر به معروف و نهي از منکر - جلسه 002 - 98/10/23

موضوع: وجوب امر به معروف و نهي از منکر

خدشه در اثبات وجوب با قاعده لطف

موضوع: وجوب امر به معروف و نهي از منکر

بحث در وجوب امر به معروف و نهي از منکر است. گفتيم به ادله ي ثلاثه يعني اجماع، کتاب و سنت استدلال کردند و اما اينکه به دليل عقل هم مي شود استدلال کرد يا نه در ميان علماء محل اختلاف است. جمع کثيري قائل هستند که دليل عقلي ندارد ولي عده اي قائل اند که مي توان دليل عقلي براي آن تصور کرد و به قاعده ي لطف استدلال کرده اند. اين قاعده بيشتر در علم کلام مورد بحث قرار گرفته است. لطف عبارت است فراهم کردن زمينه ها براي رسيدن به مقصود. بنا بر اين هر کسي که مقصودي دارد بايد زمينه هايش را نيز مهيا کند و الا نقض غرض است که قبيح مي باشد. خداوند هم براي سعادتمند شدن بشر زمينه ها را فراهم کرده است که عبارتند از انبياء، کتاب هاي آسماني و برنامه مختلف ديگر تا بشر آماده ي اطاعت شود و در نتيجه به سعادت دست يابد.
امر به معروف و نهي از منکر نيز جزء زمينه ها است و زمينه هاي اطاعت را فراهم مي سازد.
ما سابقا اين استدلال را مي پذيرفتيم ولي تصور مي کنيم قابل خدشه و بحث باشد زيرا زمينه ها با بعثت 124000 پيغمبر و کتاب هاي آسماني فراهم شده است. قاعده ي لطف نمي گويد هر زمينه سازي اي لازم است بلکه مي گويد به مقداري که اتمام حجت باشد و به گونه اي که اگر نباشد نقض غرض است کفايت مي کند. اين در حالي است که اگر امر به معروف و نهي از منکر نباشد زمينه ها از بين نمي رود.
بنا بر اين خداوند به اندازه ي کافي لطف کرده است و دليلي نداريم ثابت کند که اين لطف هم واجب است.
نتيجه اينکه استدلال به لطف در اينجا خالي از اشکال نيست. فوقش اينکه قاعده ي لطف اقتضاء مي کند که امت ها امر به معروف و نهي از منکر کنند ولي ثابت نمي کند که همه ي امت ها بايد چنين کنند.

دليل دوم: اقتضاي زندگي اجتماعي

دليل دوم عقلي: ما اين دليل را قبول داريم و آن اينکه بشر، احتياج به زندگاني اجتماعي دارد زيرا احتياجات انسان به قدري زياد است که بدون همنوعانش تأمين نمي شود. خداوند اين روح اجتماعي را در نهاد بشر قرار داده است و به همين جهت، انسان ها همواره به شکل جمعي زندگي کرده اند. حتي در دوراني که افرادي در جنگل زندگي مي کردند نيز طائفه و قبيله اي وجود داشت.
در زندگي اجتماعي مصالح و مفاسد از افراد به يکدگر سرايت مي کند. اگر کسي در کوچه ي ما معتاد باشد، احتمال سرايت به جوان هاي ديگري هم وجود دارد زيرا آنها با هم محشور هستند. مخصوصا امروزه که مدارس و دانشگاه ها به وجود آمده است و افراد با هم بالمباشرة تماس دارند در نتيجه بديها و خوبي ها به هم سرايت مي کند از اين رو از باب مقدمه ي واجب بايد امر به معروف و نهي از منکر کرد تا بدي ها از افراد به يکدگر سرايت نکند.
بايد توجه داشت که ترک معروف خود از منکرات محسوب مي شود.

دو مثال براي دليل دوم عقلي

در اينجا روايتي در تفسير ابو الفتوح رازي وجود دارد که مي گويد: اگر جمعي سوار بر کشتي شوند و هر کدام از آنها در مکاني مستقر شود و يکي از آنها اراده کند جايي که نشسته است را سوراخ کند در اين صورت ديگران سکوت نمي کنند بلکه مي گويند با اين کار همه غرق مي شوند و سرنوشت ما به هم گره خورده است و از هم جدا نيست.
اين از باب مقدمه ي واجب است.
ما مثال ديگري را نيز براي اين مورد پيدا کرده ايم و آن اينکه اگر در بازار، يکي از مغازه ها آتش بگيرد همه سعي مي کنند تا آتش را خاموش کنند زيرا اگر چنين نکنند آتش به مغازه هاي ديگر نيز سرايت مي کند و همه گرفتار مي شوند.
البته اين گونه نيست که اين دليل در همه ي موارد جاري باشد بلکه به حسب نوع چنين است.

اثبات وجوب از باب مقدمه واجب

دليل سوم: اين دليل نيز قابل قبول است.
در روايت مفصلي از امام باقر عليه السلام مي خوانيم که فرمود: إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِيلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ‌ الْمَذَاهِبُ‌ (جاده ها به وسيله ي آن امن مي شود) وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ (کسب ها به وسيله ي آن حلال مي شود) وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ (حق مظلوم توسط آن از ظالم گرفته مي شود.) وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ يُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ يَسْتَقِيمُ الْأَمْرُ[1]
اين يک دليل عقلي است که امام عليه السلام به آن اشاره کرده است و آن اينکه امر به معروف و نهي از منکر ضامن اجرا است و در واقع همان مقدمه ي واجب مي باشد که واجب است.

بررسي آيات دلالت کننده بر وجوب

امام قدس سره به آيات 104 و 110 از سوره ي آل عمران استدلال کرده بود. علاوه بر اين دو، شش آيه ي ديگر نيز وجود دارد:
?الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ‌ النَّبِيَ‌ الْأُمِّيَ‌ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِث‌?[2]
مي دانيم که پيغمبر اکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم بايد امر به معروف و نهي از منکر کند ولي از آن استفاده نمي شود که اين وظيفه ي ديگران نيز هست.
ممکن است گفته شود که از باب اشتراک در تکليف ما نيز همين وظيفه را داريم.
در پاسخ مي گوييم: دليل اشتراک در تکليف استثناء دارد و در مواردي تکليف، وظيفه ي مخصوص پيامبر است. مثلا تحليل طيبات و تحريم خبائث که در آيه از آنها سخن به ميان آمده است مخصوص رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم است زيرا تشريع به دست او مي باشد.

ارسال سوال درباره این درس
captcha
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
کنگره بین المللی نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی