کتاب امر به معروف و نهي از منکر - جلسه 083 - 99/12/25

موضوع عام: امر به معروف و نهي از منکر

موضوع خاص: مراتب امر به معروف و نهي از منکر

چهار نعمت موجب خير دنيا و آخرت

بحث اخلاقي:
رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم در روايتي مي فرمايد: أربع من أعطيهنّ فقد أعطي خير الدّنيا و الآخرة لسان‌ ذاكر و قلب شاكر و بدن على البلاء صابر و زوجة لا تبغيه خونا في نفسها و لا ماله.[1]
چهار چيز است که اگر کسي داشته باشد، خير دنيا و آخرت به او داده شده است:
اول اينکه زباني داشته باشد که ذکر خدا را بگويد. مسأله ي ذکر خداوند در آيات و روايات انعکاس بسياري دارد و علامت آن است که موجب حيات قلب انسان و اطمينان و آرامش مي شود. ذکر خداوند موجب دوري شيطان و وسوسه هاي نفس مي گردد و آثار بسيار ديگري دارد.
دوم اينکه قلبي داشته باشد که در برابر نعمت هاي الهي شکرگزار باشد در نتيجه مصداق ?لَئِنْ‌ شَكَرْتُمْ‌ لَأَزيدَنَّكُمْ?[2] شود.
سوم اينکه بدني داشته باشد که در مقابل بلا صابر باشد. دنيا داراي حوادث متعدد اعم از خوب و بد است و گاه بلاهايي پيش مي آيد که بدن بايد در برابر آنها صبر داشته باشد و الا اگر انسان ناشکري کند و کلماتي که بر خلاف وظيفه است بر زبان جاري کند، کار مشکل مي شود.
چهارم اينکه زوجه اي داشته باشد که خيانت در خودش و در اموال همسرش نکند.
تمامي اين موارد قابل تحصيل است و اين گونه نيست که تصادفا در اختيار انسان قرار گيرد. سه مورد اول که به وضوح در اختيار انسان است و مورد چهارم که زوجه است نيز از اين طريق در اختيار انسان است که فرد هنگامي که به سراغ زوجه مي رود فقط به فکر مال و جمال او نباشد بلکه صفات اخلاقي خوب را هم در او مورد عنايت قرار دهد.

مسئله پنجم: عدم جواز نهي از منکر با کار حرام مگر در امور مهمه

بحث فقهي:
موضوع عام: امر به معروف و نهي از منکر
موضوع خاص: مراتب امر به معروف و نهي از منکر
موضوع اخص: شرايط تذکر لساني

مسألة 5 - (فرع اول:) لا يجوز إشفاع الانكار بما يحرم وينكر (جايز نيست که نهي از منکر را با کارهاي حرام و منکر همراه کند) كالسب (به او دشنام دهد) والكذب والإهانة، (فرع دوم:) نعم لو كان المنكر مما يهتم به الشارع ولا يرضى بحصوله مطلقا كقتل النفس المحترمة وارتكاب القبائح والكبائر الموبقة (مانند زنا با محارم) جاز، بل وجب المنع والدفع ولو مع استلزامه ما ذكر (مستلزم سب و کذب و اهانت و مانند آن باشد) لو توقف المنع عليه.[3]

دليل لزوم پرهيز از محرمات در تذکر لساني

در اينجا روايتي قرار دارد که بايد مورد عنايت قرار گيرد:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ إِذَا رَأَيْتُمْ‌ أَهْلَ‌ الرَّيْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ‌ بَعْدِي‌ فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ (برائت از آنها را آشکار کنيد) وَ أَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ (آنها را زياد سب و نفرين کنيد) وَ الْقَوْلَ فِيهِمْ وَ الْوَقِيعَةَ (آنها را مورد مذمت و توهين قرار دهيد) وَ بَاهِتُوهُمْ كَيْلَا يَطْمَعُوا فِي الْفَسَادِ فِي الْإِسْلَامِ وَ يَحْذَرَهُمُ النَّاسُ (مردم با مذمت هايي که شما از آنها مي کنيد آنها را بشناسند و از آنها دوري کنند) وَ لَا يَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ (بدعت هاي آنها را از آنها ياد نگيرند) يَكْتُبِ اللَّهُ لَكُمْ بِذَلِكَ (با همين مذمت هايي که انجام مي دهيد) الْحَسَنَاتِ (براي شما حسنه مي نويسد) وَ يَرْفَعْ لَكُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِي الْآخِرَةِ.[4]
بعضي از لفظ بَاهِتُوهُمْ استفاده کرده اند که مي توان به آنها تهمت زد. اين اشتباه است و مرادِ اصلي روايت اين است که بايد با دليل و حجت، آنها را مجاب و منکوب کنيد. حتي به اهل بدعت هم نمي توان تهمت زنا و مانند آن زد.

مسئله ششم: رعايت مراتب در نهي از منکر مستلزم ايذاء

تا به حال صحبت در اين بود که ايذاء اصلا وجود نداشته باشد ولي در مسأله ي ششم، امام قدس سره سخن از اين مي گويد که ايذاء وجود دارد ولي ايذاء داراي مراحل مختلف است:
مسألة 6 - (فرع اول:) لو كان بعض مراتب القول أقل إيذاء وإهانة من بعض ما ذكر في المرتبة الأولى يجب الاقتصار عليه، ويكون مقدما على ذلك، (بايد آن مرحله که داراي ايذاء کمتر است را اخذ کرد. اين حالت، هم در مرحله ي اول که انکار قلبي است و هم در مرحله ي دوم که انکار لساني است بايد رعايت شود) فلو فرض أن الوعظ والارشاد بقول لين ووجه منبسط مؤثر أو محتمل التأثير وكان أقل إيذاء من الهجر والاعراض ونحوهما لا يجوز التعدي منه إليهما، (فرع دوم:) والأشخاص آمرا ومأمورا مختلفة جدا، فربّ شخص يكون إعراضه وهجره أثقل وأشد إيذاء وإهانة من قوله وأمره ونهيه، (بنا بر اين اگر انکار قلبي و چهره در هم کشيدن و قهر با کسي، موجب اهانت به او شود ولي تذکر لساني موجب چنين چيزي نمي شود بايد از همان نهي لساني استفاده کرد. مثلا کسي هست که با ما بسيار همراه بود و اگر مشاهده کند که ديگر از او دوري مي کنيم و در جلسات خود او را راه نمي دهم خيلي ناراحت مي شود.) فلا بد للآمر والناهي ملاحظة المراتب والأشخاص، والعمل على الأيسر ثم الأيسر.[5]
فرع اول در اين مسأله اين است که اگر نهي زباني موجب ايذاء شود ولي بعضي از مراتبش داراي ايذاء کمتر باشد و بيشتر، آيا لازم است الاقل فالاقل را رعايت کنيم؟
فرع دوم اين است که اگر اشخاص مختلف باشند، بعضي هستند که اگر از گل نازکتر هم به آنها بگوييم نوعي توهين تلقي مي کنند ولي بعضي خيلي به آنها بر نمي خورد.

دليل رعايت مراتب در نهي از منکر مستلزم ايذاء

دليل مسأله همان لزوم رعايت اهم و مهم و مقدم داشتن اهم است. بنا بر اين اگر رعايت ترتيب بين مرحله ي اول و دوم موجب محذوراتي شود بايد مرحله ي دوم را بر اول مقدم کرد.
اطلاقات امر به معروف و نهي از منکر در مواردي که نهي از منکر موجب ايذاء شود يا ايذاء در آن، اشد باشد استثناء مي خورد. به بيان ديگر مي توان گفت: الضروات تُتَقدَّر بقَدَرِها.

ارسال سوال درباره این درس
captcha
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
کنگره بین المللی نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی