کتاب خيارات - جلسه 161 - 97/08/23

خيار عيب - فسخ بدون ارش

توبه؛ مسئله مهم تربيتي اسلام

رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم در روايتي مي فرمايد: حقيق‌ بالمرء أن يكون له مجالس يخلو فيها و يذكر ذنوبه فيستغفر اللَّه منها.[1]
يکي از مسائل مهم در اسلام مسئله ي توبه است. اگر کسي گناه کند – زيرا انسان ها به هر حال آلوده ي گناه مي شوند – اسلام نمي گويد که راه سعادت بر آنها بسته است و آنها از درگاه الهي رانده شده است. انسان هم بايد توبه کند و هم گذشته را اصلاح کند و با حسنات به خداوند نزديک شود همان گونه که خداوند مي فرمايد: ?إِلاَّ الَّذينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا?[2] توبه و آموزش شرايط آن به مردم از مسائل مهم تربيتي اسلام است.
اگر گناهان روي هم متراکم شوند گاه اين خود موجب بسته شدن راه مي گردد يعني گناه به قدري بر وجود انسان مسلط مي شود که مصداق آيه ي ?لَهُمْ‌ قُلُوبٌ‌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ?[3] مي شود و از انسانيت و سعادت به کلي دور مي شود. از اين رو در روايت فوق دستور داده شده است که سزاوار است انسان گاه مجلس خلوتي براي خود درست کند و به گناهان خود فکر کرده استغفار نمايد.
گام اولِ سير و سلوک الي الله، توبه است زيرا بايد دل و جان را از زنگار گناه شست و خود را آماده کرد.
مناسب است کساني که به زيارت امام هشتم عليه السلام مي روند بعد از زيارت و نماز زيارت اندکي در گوشه اي بنشينند و گناهان خود را ياد آوردند و تصميم جدي بر ترک آنها بگيرند و با اين کار زيارت کاملي انجام خواهند داد.
حتي انسان مي تواند در ميان جمع باشد و در عين حال با خود خلوت کند. در حديث معروف آمده است که اگر انسان گناه کند نقطه ي سياهي در قلب او ايجاد مي شود اگر توبه کند برطرف مي شود و الا زياد مي گردد تا کل قلب را فرا مي گيرد که در اين صورت راه بازگشت بسيار سخت خواهد شد.
حتي لازم نيست که فقط از گناه استغفار کنيم بلکه از خلاف مروت و ترک اولي ها هم بايد توبه کنيم. اين موجب مي شود که انسان رو به سوي تکامل و قرب الي الله برود.

دليل بقاي فسخ و رد با سقوط ارش

بحث در مسائلي در مورد خيار عيب است که امام قدس سره در تحرير متعرض آنها نشده است.
به مسأله ي دوم رسيده ايم و آن اينکه مواردي هست که ارش ساقط مي شود اما فسخ به قوت خود باقي است. علماء سه مورد از آن را ذکر کرده اند:
مورد اول و دوم را صاحب جواهر در عبارتي فشرده بيان کرده است: وقد يسقط الأرش ويبقى الرد فيما لو اقتصر على إسقاطه دون الرد ، وفيما لو زادت قيمة المعيب عن الصحيح أو ساوتها (قيمت معيب و سالم با هم مساوي باشد)، كما لو ظهر العبد خصيا، فإن المشتري يتخير بين الرد والإمساك مجانا،... بلا خلاف أجده فيه بل ظاهر التذكرة وجامع المقاصد الإجماع علىه.[4]
دليل مسأله:
دليل آن آشکار است زيرا ارش براي جبران نقصان قيمت است و حال آنکه فرض اين است که قيمت در اينجا کم نشده است بلکه گاه بيشتر هم مي باشد. مثلا خصيّ گاه قيمتش بالاتر از غير خصيّ مي باشد.

مصاديق غير اولي الاربه

البته قرآن مجيد هم به اين مسأله اشاره اي دارد و در آيه ي حجاب بعد از آنکه خداوند هشت مورد را از محارم استثناء مي کند به سراغ چهار طائفه مي رود و مي فرمايد: ?أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى‌ عَوْراتِ النِّساءِ?[5]
مورد اول زنان است که واضح است زن در برابر زن حجاب ندارد البته در مورد زنان غير مسلمان اندکي بايد احتياط کرد زيرا آنها ممکن است زيبايي هايي در زن مسلمان ببينند و براي شوهرانشان تعريف کنند.
مورد دوم کنيزان زن است.
مورد سوم: تابعين هستند يعني کساني که انسان با آنها زندگي مي کند و بايد «غير اولي الاربة» باشند «اربة» به معناي حاجت است و «اولي الاربة» يعني صاحبان حاجت و «غير اولي الاربة» يعني کسي که به زنان احتياج ندارد يعني احساسات جنسي مردانه ندارد. مرحوم طبرسي در تفسير «غير اولي الاربة» پنج تفسير نقل مي کند. يکي کسي است که ابله است و مسائل شهواني بين زن و مرد را متوجه نمي شود. روايتي هم از امام صادق عليه السلام در اين زمينه نقل شده. (مي دانيم روايات تفسيري غالبا از باب بيان مصداق است نه تمام مفهوم آيه) احتمال دوم اين است که مراد فرد عنّين باشد، احتمال سوم، انسان خصيّ است. احتمال چهارم پيرمرد ناتواني است که اين مسائل از او گذشته است. احتمال پنجم غلامي است که کم سن است و با اين مسائل آشنا نيست. زن مي تواند حجابش را در مقابل اين افراد حفظ نکند.
بعضي از متخصصان گفته اند که خصيّ نه تمايلات مردانه دارد و نه تمايلات زنانه زيرا منبع تمايلات که بيضه هاي او باشد را از او گرفته اند. چنين شخصي براي کساني که مي خواهند حرمشان در امنيت باشد قيمت دارد. آنها مي خواهند مردي را واسطه ي کارهايشان کنند نه زن را ولي به مرد خصيّ احتياج دارند در نتيجه اين خصوصيت موجب زياد شدن قيمت مي شود.
سؤال: اگر کسي بگويد که در روايتي که از اهل بيت عليهم السلام نقل شده آمده است: هر چيزي که نقص از خلقت اصليه داشته باشد عيب است از اين رو خصيّ بودن عيب است چرا در اين مورد به سراغ قيمت رفته ايد؟
ان شاء الله در جلسه ي آينده پاسخ اين سؤال را ارائه مي کنيم.

ارسال سوال درباره این درس
captcha
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
کنگره بین المللی نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی