کتاب شرکت - جلسه 077 - 1395/11/11

موضوع: انواع قسمت

ادامه بحث در ادله مشروعيت قسمت

بحث در مسئل? تقسيم اموال مشترکه است. قبل از ورود به بحث مثالي که ديروز زديم را اصلاح کنيم. اگر بخواهند يک خان? دو طبقه را تقسيم کنند که طبق? بالا دويست ميليون ارزش دارد و طبق? پائين صد و پنجاه ميليون، به طبق? پائين بايد بيست و پنج ميليون اضافه کنند تا تعادل حاصل شود نه پنجاه ميليون. زيرا با بيست و پنج ميليون هر دو طبقه صد و هفتاد و پنج ميليون مي شود و تعادل برقرار مي گردد. اگر پنجاه ميليون اضافه شود، طبق? بالا با کسر پنجاه ميليون صد و پنجاه ميليون مي شود و طبق? پائين با اضاف? پنجاه ميليون، دويست ميليون مي شود.
بحث در اين بود که به چه دليل تقسيم و قسمت کردن مشروعيت دارد. ادل? مختلف مشروعيت را از ادل? اربعه بيان کرديم.
اضافه مي کنيم: در استدلال به کتاب به دو آيه تمسک کرديم. علاوه بر آن، آيات ارث را نيز مي توان اضافه کرد. وقتي در اين آيات از کلم? ثلث، نصف، دو ثلث، سدس و مانند آنها استفاده شده است اين علامت آن است که اين اموال به شکل مشاع بين آنها مي باشد و بايد با قسمت، آنها را جدا سازي کنند.

دو دليل ديگر؛ ضرورت اجتماعي و الناس مسلطون علي اموالهم

ما علاوه بر آن چهار دليل به ضرورت اجتماعي نيز تمسک کرديم و آن اينکه اگر مسئل? تقسيم اموال مشترکه جايز نباشد بسياري از مسائل اجتماعي و روابط بين مردم بر هم مي خورد. زيرا مثلا چند نفر با هم مضاربه مي کنند و بعد به آنها بگوييم که نمي توانند سود را تقسيم کنند، همچنين است در مساقات و مزارعه. همچنين است در انواع شرکت ها که مجبورند تا آخر عمر، اموالشان مشاع باشد. نمي توان گفت که تمام اموال مشاع بايد مادام العمر مشاع باشد. همچنين ورثه هم نبايد بتوانند اموال را تقسيم کنند و تا آخر عمر به شکل مشاع باقي باشد زيرا هر کسي مي خواهد سهم خود را بگيرد و در مايحتاج خود خرج کند. اين ضرورت بالاتر از استدلال به کتاب و روايات و سيره و يا اجماع است.
دليل ديگري نيز وجود دارد که در بعضي از کلمات محقق در شرايع در کتاب القضاء ديده مي شود و آن استدلال به «الناس مسلطون علي اموالهم» است. اينکه افراد مسلط به اموال خود هستند اقتضاء مي کند که اگر کسي بخواهد مال خود را جدا کند و ببرد و از آن استفاده کند و يا به کسي ببخشد و وقف کند بتواند. اگر تقسيم جايز نباشد، بايد منکر اين قاعده شد.
بنا بر اين تقسيم به ادل? مختلفه اي جايز و يا لازم مي باشد.

اقسام تقسيم

امام قدس سره در مسئل? اول به سراغ اقسام تقسيم مي رود. سه رقم تقسيم وجود دارد به نام: قسمت إفراز، قسمت تعديل و قسمت رد.
به اين است که يک تن گندم مشترک است که دو تا پانصد کيلو را از هم جدا مي کنيم.
قسمت تعديل اين است که سه گوسفند است که يکي بيست دينار و دو تاي ديگر هر کدام ده دينار، بنا بر اين آن دو را در مقابل آن يکي قرار مي دهند.
قسمت رد مانند همان مثالي است که در مورد طبقات خانه زديم که يکي گرانتر است و يکي ارزانتر که تفاوت قيمت آن را نصف مي کنيم و روي ارزان تر مي گذاريم.
امام قدس سره در مسئل? اول بيان مي کنند که کجا إفراز است و کجا تعديل و کجا رد. اين مسئله بتمامه از باب بيان موضوع است و در آن سخني از بيان حکم نيست.

متن مسئله اول

مسئلة 1 – لا بد في القسمة من تعديل السهام، (در تقسيم بايد بين سهام، عدالت باشد و سهام بايد همسنگ و هماهنگ باشند) وهو إما بحسب الأجزاء والكمية كيلا أو وزنا أو عدا (به حسب عدد) أو مساحة، (در مانند زمين) وتسمى قسمة إفراز، وهي جارية في المثليات (قسمت إفراز در مثليات راه دارد.) كالحبوب والأدهان (روغن ها مانند مقداري روغن زيتون که با کيل و وزن از هم جدا مي کنند.) والأخل (اين واژه جمع خَلّ مي باشد کما اينکه در قرآن اين وزن به کار برده شده است و مي خوانيم: ?يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَل‌?[1] ) والألبان (شيرها) وفي بعض القيميات المتساوية الأجزاء، (علاوه بر مثلي در قيمي متساوية الاجزاء نيز تقسيم إفراز راه دارد مانند طاق? پارچه که از طريق ذرع تقسيم مي شود) كطاقة واحدة من الأقمشة التي تساوت أجزاؤها، وقطعة واحدة من أرض بسيطة تساوت أجزاؤها، (زميني است که بالا و پائين و خوب و بد ندارد که به حسب مساحت تقسيم مي شود که نوعي از تقسيم إفراز است. همچنين گاه با عدد مانند تقسيم مي کنند مانند گردو) (تا اينجا مثال ها در مورد تقسيم إفراز بود و اما تقسيم تعديل وإما بحسب القيمة والمالية كما في القيميات (مانند گوسفند که يکي گرانتر از ديگري است.) إذا تعددت كالأغنام والعقار (مزارعي که با هم متفاوت هستند) والأشجار (که از لحاظ قيمت و پر ثمر بودن و غيره با هم فرق دارند.) إذا ساوى بعضها مع بعض بحسب القيمة، كما إذا اشترك اثنان في ثلاثة أغنام قد ساوت قيمة أحدها مع اثنين منها (قيمت يک گوسفند مساوي با آن دو گوسفند است)، فيُجعل الواحد (که قيمتش دو برابر است) سهما والاثنان سهما، وتسمى هذه قسمة التعديل، وإما بضم مقدار من المال مع بعض السهام ليعادل الآخر، كما إذا كان بين اثنين غنمان قيمة أحدهما خمسة دنانير والآخر أربعة فإذا ضم إلى الثاني نصف دينار تساوى مع الأول، وتسمى هذه قسمة الرد.[2]
به هر حال، امام قدس سره فقط موضوعات را در اين مسئله بيان کردند و اما اينکه اين سه قسمت به چه دليلي مشروع است و آيا اين اقسام ثلاثه، اصطلاح است و از کجا اين اسامي آمده است را بايد توضيح دهيم.

ارسال سوال درباره این درس
captcha
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
کنگره بین المللی نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی