کتاب مضاربه - جلسه 079 - 1394/11/21

جبران خسارت با سود

براي آداب انساني همين بس که...

بحث اخلاقي:
امام حسن عسکري عليه السلام مي فرمايد: كَفَاكَ‌ أَدَباً تَجَنُّبُكَ‌ مَا تَكْرَهُ مِنْ غَيْرِكَ[1]
براي آداب انساني همين بس که آنچه را که از ديگران نمي پسندي بر ديگران روا نداري.
در انسان حسي به نام حب ذات وجود دارد که به خودش، سرنوشتش، دينش، خانه و فرزند و اموال و کشور خود علاقه دارد. خداوند اين صفت را در انسان خلق کرده است تا حافظ انسان و موجب ترقي او شود. اگر انسان به خودش علاقه نداشت زحمت براي درس خواندن و ترقي و پيشرفت را متحمل نمي شد. حب ذات همانند موتوري است که چرخ هاي وجود انسان را در مسير پيشرفت و تکامل به حرکت در مي آورد.
اگر کسي خودش را دوست نداشته باشد از همه چيز رها مي شود و به دنبال چيزي نمي رود. اما بايد توجه داشت که همين حب ذات اگر افراطي شود مشکلاتي ايجاد مي کند. مثلا سبب مي شود که انسان عيوب خود را نبيند و يا عيوب خود را محاسن بداند و يا درباره ي ديگران کارهايي کند که حاضر نباشد در مورد خودش انجام گيرد. اگر انسان خود و ديگران را با دو چشم ببيند اين کار بر خود انسان و ديگران خطرناک است. مشکلاتي که در جوامع وجود دارد به سبب اين است که مسئولين يک کشور خود و ديگران را با دو چشم مي بينند و هرچه به نفع خودشان باشد پذيرا هستند هرچند به ضرر ديگران تمام شود.
امام عليه السلام مي فرمايد که انسان نبايد با دو چشم متفاوت خود و ديگران را ببيند.
در روايت مشابهي از پيغمبر اکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم مي خوانيم:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَحْيَى بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ أَبِي الْبِلَادِ رَفَعَهُ قَالَ: جَاءَ أَعْرَابِيٌّ إِلَى النَّبِيِّ ص وَ هُوَ يُرِيدُ بَعْضَ غَزَوَاتِهِ فَأَخَذَ بِغَرْزِ رَاحِلَتِهِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِي‌ عَمَلًا أَدْخُلُ‌ بِهِ‌ الْجَنَّةَ فَقَالَ مَا أَحْبَبْتَ أَنْ يَأْتِيَهُ النَّاسُ إِلَيْكَ فَأْتِهِ إِلَيْهِمْ وَ مَا كَرِهْتَ أَنْ يَأْتِيَهُ النَّاسُ إِلَيْكَ فَلَا تَأْتِهِ إِلَيْهِمْ خَلِّ سَبِيلَ الرَّاحِلَةِ.[2]
حضرت سوار بر مرکب بودند و به سوي غزوه اي غزوات حرکت مي کردند. عربي آمد و مهار ناقه را گرفت. رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم علت آن را سؤال کرد و او عرض کرد: چيزي به من بياموز که به موجب آن اهل بهشت شوم. رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمود: آنچه دوست مي داري مردم در مورد تو انجام دهند (مثلا به تو احترام بگذارند، غيبت تو را نکنند و يا تو را اذيت نکنند و مزاحمت نشوند) تو هم در مورد ديگران انجام بده و آنچه ناخوش داري در مورد تو انجام دهند تو هم در مورد ديگران انجام نده.
سپس فرمود: دستت را از روي مهار مرکب بر دار. يعني آنچه لازم بود در همين بود که گفت.
مثلا اگر کسي دوست ندارد کسي نگاه آلوده به ناموسش کند او هم نبايد نگاه آلوده به ديگران کند. اگر کسي دوست دارد ديگران غيبت او را نکنند، مال و حق او را نخورند، به او احترام بگذارند او نيز بايد در مورد ديگران همين گونه باشد.

ادامه بحث در مسئله بيست و هشتم؛ خسارت

بحث در مسأله ي بيست و هشتم از مسائل مربوط به مضاربه است.
اين کلام امام قدس سره حاوي دو بخش است:
بخش اول بحث مهمي ندارد ولي بخش دوم کمي محل بحث است.
مسألة 28 لا إشكال في أن الخسارة الواردة على مال المضاربة تُجبر بالربح (شکي در اين نيست که خسارتي که در مال مضاربه ايجاد مي شود را با سود، جبران مي کنند يعني در صورت خسارت، از سود به اصل مال اضافه مي کنند و سرآخر اگر چيزي باقي ماند به عنوان سود در نظر مي گيرند.) ما دامت المضاربة‌ باقية (تا زماني که مضاربه باقي است بايد خسارت از سود کم شود.) سواء كانت سابقة عليه أو لاحقة، (چه خسارت، اول باشد و بعد سود مثلا اولين معامله با ضرر باشد و معامله ي دوم با سود و يا برعکس.) فملكية العامل له بالظهور متزلزلة تزول كلها أو بعضها بعروض الخسران. (بنا بر اين سهم عامل از سود که گفتيم به مجرد ظهور ربح مالک مي شود مالکيتي متزلزل است يعني تمام آن يا بخشي از آن با عارض شدن خسران از بين مي رود) إلى أن تستقر، (تا زماني که ربح، مستقر است.)[3]

اقوال علماء

اينکه خسارت از اصل ربح کم مي شود امري است بين ما و اهل سنت اجماعي است.
صاحب جواهر مي فرمايد: فقد صرح غير واحد من الأصحاب- القائلين بالملك بالظهور- أن المراد به ملك متزلزل، بل لعله إجماع بينهم[4]
صاحب مفتاح الکرامة در عبارت شفاف تري مي فرمايد: الربح وقاية لرأس المال (ربح در واقع رأس المال را از بروز خسارت نگه مي دارد) فإن خسر و ربح جبرت الوضيعة (يعني خسارت) من الربح سواء كان الربح و الخسران في مرة واحدة (يعني در دو معامله که با هم و يا حتي با صيغه ي واحده انجام داد در يکي سود و در ديگر ضرر کرد.) أو مرتين و في صفقة واحدة أو اثنتين (در يک معامله باشد يا دو معامله) و الربح في سفره و الخسران في أخرى (در يک سفر مثلا به شام سود کرد و در سفر دوم مثلا به عراف ضرر کرد.) لا نعلم في هذا خلافا كما في التذكرة و إجماعا كما في المسالك و قد أجمع أهل الإسلام على أنه إن ربح و خسر جُبرت الوضيعة بالربح كما في جامع المقاصد.[5]

دليل مسأله

اولا بين اهل عرف و عقلاء اين مسأله جا افتاده است که در مضاربه، هنگامي سود را سود مي شمارند که در ابتدا زيان ها را از آن کم کرده باشند. به تعبير ديگر، آنها ربح را دائما متزلزل مي بينند تا معامله يا معامله ها به پايان رسد.
ثانيا: اجماع و رواياتي که در سابق خوانديم نيز مؤيد اين حکم است.
ان شاء الله بايد در جلسه ي بعد زمان استقرار را بحث کنيم که آيا به فسخ است يا انضاض يا تقسيم و يا به همه ي آنها. اين مسأله داراي اقوال و اختلافاتي است.
مثلا اگر گفتيم با انضاض، استقرار حاصل مي شود معناي آن اين است که وقتي مال، تبديل به پول شده است و يا حتي ربح هم تبديل به پول شده و تقسيم شده است ديگر خسران معنا ندارد. اين در حالي است که ممکن است هنوز مضاربه ادامه داشته باشد و در معاملات بعدي خسراني رخ دهد در اينجا بايد سودها را حتي اگر تقسيم شده باشد برگردانند.

ارسال سوال درباره این درس
captcha
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
کنگره بین المللی نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی