کتاب شرکت - جلسه 079 - 1395/11/13

موضوع: گستره ي انواع قسمت ها

دو خلصت که بالاتر از آن در نيکي وجود ندارد

بحث اخلاقي:
رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم در روايتي مي فرمايد: خَصْلَتَانِ‌ لَيْسَ‌ فَوْقَهُمَا مِنَ الْبِرِّ شَيْ‌ءٌ الْإِيمَانُ بِاللَّهِ وَ النَّفْعُ لِعِبَادِ اللَّهِ وَ خَصْلَتَانِ‌ لَيْسَ‌ فَوْقَهُمَا مِنَ الشَّرِّ شَيْ‌ءٌ الشِّرْكُ بِاللَّهِ وَ الضَّرُّ لِعِبَادِ اللَّهِ.[1]
دو خصلت است که بالاتر از آنها چيزي در نيکي پيدا نمي شود و اين دو عبارتند از: ايمان به خداوند و سود رساندن به بندگان خدا.
از آن طرف، دو خصلت ديگر است که هيچ شري از آن بدتر نيست که عبارتند از: شرک به خداوند و ضرر رساندن به بندگان خدا.
مراد از ايمان به خدا همان ايمان توحيدي است. توحيد سه مرحله دارد، توحيد ذات، صفات و افعال.
در توحيد ذات و صفات، غالب مردم مشکلي ندارند و ذات خدا و صفات او را يگانه مي دانند ولي در توحيد افعال مشکل دارند. منظور از توحيد افعال اين است که بدانيم که هر چه در عالم است به اراده و خواست خداوند است. حتي صفت اختياري که به ما عطا شده است و با آن افعال اختياري به جا مي آوريم آن هم به خواست خدا به ما داده شده است. (لا مؤثر في الوجود الا الله).
با توحيد افعالي، انسان ديگر مقدرات خود را دست مردم و دست دروغ و تقلب و دزدي نمي داند و آبروي خود را وابسته به حرف هاي اين و آن نمي داند بلکه اعتقاد به ?تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ‌ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدير?[2] دارد.
اگر انسان واقعا بداند همه چيز به دست خداست در نتيجه هر چه بخواهد فقط از او مي خواهد و به ديگران متوسل نمي شود. البته منکر اين نيستيم که روابط اجتماعي و همکاري بين انسان ها وجود دارد ولي ديگر اين گونه نيست که انسان مقدرات و روزي خود را دست آمريکا و يا فلان کس بداند. بلکه انسان کار و وظيف? خود را انجام مي دهد و مي داند که همه چيز به دست اوست. لازم? توحيد افعالي، توکّل بر خداست.
مسئل? ديگر مسئل? ضرر رساندن و منفعت رساندن به ديگران است. جالب اين است که رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم در اينجا سخن از نماز و حج و جهاد به ميان نمي آورد.
در اينجا بايد بگوييم که نيکي رساندن و ضرر زدن گاه مستقيم است و گاه غير مستقيم و مشکل غالبا در غير مستقيم است. مثلا من اگر در آب و برق اسراف کنم، ممکن است در سرماي زمستان انرژي به افرادي که در نقاط دوردست هستند نرسد ولي اگر صرفه جويي کنم به آنها مي رسد. يا اگر اجناس داخلي مصرف کنم سبب مي شود که کارخانه هاي داخلي به کار افتد و جوان ها کار پيدا کنند. اين يک نوع نيکي غير مستقيم است ولي اگر همواره به سراغ اجناس خارجي بروم سبب مي شود که کارخانه هاي داخلي بخوابد و افرادي بي کار شوند.
همچنين اگر محيط زيست را رعايت نکنم، ضرر غير مستقيم به ديگران و يا به آيندگان مي خورد. کساني که به شکل قاچاق و غير قانوني و با دادن رشوه جنگل را خراب مي کند و گاه سيلاب که سرازير مي شود چون در مسيرش چيزي نيست به راحتي خانه هاي مردم را خراب و ويران مي کند.
در وسائل الشيعه يک باب به نام، «باب اماتة الاذي عن طريق المسلمين» يعني انسان مانع را از جاد? مسلمانان دور کردن مثلا سنگي در جاده است که با پايش آن را کنار مي زند.
خسارات شرعيه موجب ضمان است مثلا کسي ماشينش در سرازيري خراب شده و پشت چرخ آن سنگي مي گذارد و بعد که کارش تمام مي شود آن سنگ را کنار نمي زند در نتيجه ماشين ديگري به آن مي خورد و خراب مي شود. حتي اگر يادش هم رود باز ضامن است زيرا علم و جهل در ضمان مؤثر نيست و حتي اگر کسي در خواب نيز به کسي ضرر وارد کند ضامن مي باشد.
اگر به همين يک حديث عمل شود، دنيا گلستان مي شود.

سه عامل پيروزي انقلاب اسلامي و سقوط نظام ستم شاهي

نکت? ديگر اين است که ديروز اول ده? فجر بود و امام قدس سره مانند ديروزي وارد ايران شد. ده روز که گذشت حکومت شاهنشاهي ساقط شد و همه چيز عوض شد. امام قدس سره نه نفرات مسلحي داشت، نه تانک، نه توپ و نه هواپيماي خارجي و نه دولت خارجي که او را کمک کند. تنها سلاح او توکّل به خدا و نيروي مردمي بود که توانست حکومت دو هزار و پانصد ساله را با آن همه نيرو و سلاح و نفرات ساقط کند.
عامل پيشرفت در آن موقع سه چيز بود که الآن هم اگر باشد ادامه خواهد داشت زيرا علت محدثه، علت مبقيه هم مي باشد:
يکي از آنها اتحاد مردم بود زيرا همه با هم از کوچک و بزرگ و استاد و شاگرد و کارگر و غيره همه يک صدا بودند.
دوم اينکه همه حاضر به فداکاري بودند و فداکاري هم کردند و افراد متعدد شهيد شدند. البته درايت امام قدس سره موجب شد که اين شهداء به حد اقل برسند.
عالم سوم، توکّل بر خدا بود.
اين سه عامل دست به دست هم دارد و موجب شد که حکومتي با آن عظمت ساقط شود. ما به خاطر داريم که بعد از سقوط حکومت شاه به ديدن آثاري که شاهزاده ها باقي مانده بود رفتيم. يک جايي در کرج بود که ديدم روي وسائل پلاستيک کشيده بودند که وقتي برگشتند احتياج به غبارروبي نداشته باشند. آنها حتي باور نمي کردند که ديگر نمي توانند بر گردند.
الآن هم بايد به سراغ همان صفات رفت. البته بايد زير نظر رهبر باشد زيرا بدون رهبر نمي توان کاري کرد. انقلاب ما عبرتي براي تمام افراد در طول تاريخ است و آن اينکه مي توان با دست خالي، چنين قدرتي را واژگون کرد.

ميزان و گستره هر يک از انواع قسمت

بحث در مسئل? دوم قسمت از تحرير است. امام قدس سره در واقع مقدار وسعت و گسترش انواع سه گان? قسمت را بيان مي کند. قسمت بر سه نوع است: افراز، تعديل و رد و ما هم قسمت چهارمي به نام قسمت قيمت به آن اضافه کرديم.
حال مي خواهيم ببينيم که دامن? هر کدام چقدر است. امام قدس سره ابتدا به سراغ قسمت ردّ مي رود و قائل مي شود که اين قسمت در همه جا حتي در مثليات و قيميات و قسمت رد جاري است. مثلا هزار کيلو گندم است که دو نفر در آن شريک هستند به حسب افراز هر کدام بايد پانصد کيلو بگيرند. ولي در اينجا مي توان از قسمت رد استفاده کرد مثلا يکي مي گويد که من بيش از پانصد کيلو مي خواهم و به هفتصد کيلو احتياج دارم طرف مقابل هم همين را مي گويد، در اينجا يک هفتصد کيلو را در يک طرف مي گذارند و قرعه مي کشند و در طرف مقابل تفاوت آن را با سيصد کيلو مي سنجيد که چهارصد کيلو مي شود و آن را نصف مي کنيم و مبلغ دويست تا را به عهد? کسي مي گذاريم که قرعه به نام او بيفتد.
البته مخفي نماند اين نوع قسمت بايد با رضايت طرفين باشد و الا اگر راضي نباشند بايد همان افراز را در مورد آنها انجام داد.
حتي مي توان قسمت تعديل را به شکل قسمت رد در آورد. مثلا يک قسمت بيست ديناري داريم و دو گوسفند ده دينار که بايد بيست ديناري را يک طرف و دو تا ده ديناري را طرف ديگر و قرعه بکشيم. در همين جا نيز مي توان به سراغ قسمت رد رفت به اين گونه که يکي مي گويد که گوسفند بيست ديناري براي من کافي نيست و يک گوسفند ده ديناري هم مي خواهد. طرف مقابل هم همين را مي گويد. در نتيجه قرعه مي کشيم و هر کس که گوسفند سي ديناري به دستش رسيد بايد به انداز? ده دينار روي گوسفند ده ديناري بگذارد تا تعديل حاصل شود.
اما قسمت قيمت که ما گفتيم، در همه جا جاري است مثلا کسي ممکن است گندم نخواهد و بگويد که قيمت آن را به من بدهيم. البته اين منوط به رضايت شرکاء است.
بنا بر اين قسمت رد و قيمت در همه جا جاري است.

متن مسئله دوم

مسئلة 2 – الظاهر إمكان جريان قسمة الرد في جميع صور الشركة (و داير? قسمت رد گسترده است) مما يمكن فيها التقسيم حتى فيما إذا كانت في جنس واحد من المثليات، (مانند گندم) بأن يقسم متفاضلا (آنها را مساوي تقسيم نکنيم) ويضم إلى الناقص دراهم مثلا تجبر نقصه ويساوي مع الزائد قيمة، (و قيمت آن با زائد در طرف مقابل برابري کند) وكذا إذا كانت في ثلاثة أغنام تساوي قيمة واحد منها مع الآخرين (يکي بيست دينار و دو تاي ديگر هر کدام ده دينار است.) بأن يجعل غالي قيمة مع أحد الآخرين سهما (گوسفند بيست ديناري و يک گوسفند ده ديناري يک طرف) وضم إلى السهم الآخر ما يساويهما قيمة وهكذا، (و در طرف ديگري که ارزان تر است مبلغي اضافه مي کنم که با طرف گرانتر برابر شود و در مثال فوق ده دينار اضافه مي کنيم.)[3]

ارسال سوال درباره این درس
captcha
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
کنگره بین المللی نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی