کتاب امر به معروف و نهي از منکر - جلسه 080 - 99/12/04

موضوع عام: امر به معروف و نهي از منکر

موضوع خاص: مراتب امر به معروف و نهي از منکر

چهار نعمت موجب خير دنيا و آخرت

بحث اخلاقي:
رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم در روايتي مي فرمايد: أربع‌ من أعطيهنّ فقد أعطي خير الدّنيا و الآخرة لسان ذاكر و قلب شاكر و بدن على البلاء صابر و زوجة لا تبغيه خونا في نفسها و لا ماله.[1]
يعني چهار چيز است که اگر خداوند به هر کسي عطا فرمايد خير دنيا و آخرت را به او داده است.
يکي اين است که زبان فرد به ذکر خداوند مشغول باشد همان گونه که خداوند مي فرمايد: ?أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ‌ تَطْمَئِنُ‌ الْقُلُوب?[2] ‌ ذکر خدا، هم مايه ي دور شدن شيطان مي شود، هم وسوسه ها را زائل مي کند و هم قلب را نوراني مي نماي و هم موجب اطمينان قلب مي شود.
دوم اينکه انسان، قلب شاکري داشته باشد و به هر چه خداوند به او مي دهد راضي و شاکر باشد.
سوم اينکه بدني داشته باشد که در برابر مشکلات صابر باشد. زندگي بدون مشکلات و حوادث دردناک نيست. بدن بايد در برابر آنها صابر باشد.
چهارم اينکه زوجه اي داشته باشد که خودش را در مقابل اجانب حفظ کند و اموال شوهر را نگهداري نمايد.
گاه مي شود حتي يکي از اين چهار مورد فوق نيز موجب خير دنيا و آخرت مي شود. مثلا اگر انسان لسان ذاکري داشته باشد و يا فقط داراي قلب شاکري باشد و يا اگر در مقابل حوادث صبور باشد و يا حتي داشتن زوجه ي صالحه.
در اين عبارت کوتاه اين همه مضامين برجسته وجود دارد. همگان خواهان خير دنيا و آخرت هستند ولي راه آن را نمي دانند ولي رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم اين راه را نشان داده است. جالب اينکه اين راه، يک راه پر پيچ و خم نيست زيرا، لسان ذاکر، قلب شاکر صبر در مقابل مصائب و داشتن زوجه ي صالحه کار سختي نيست.
البته فقرات اين روايت به شکل جداگانه در روايات ديگر نيز وارد شده است ولي همه ي آنها در اين روايت به صورت جامع، ذکر شده است.

دلالت روايات بر حرمت رضا به معاصي

بحث فقهي:
موضوع عام: امر به معروف و نهي از منکر
موضوع خاص: مراتب امر به معروف و نهي از منکر
موضوع اخص: بحث رضا و سخط نسبت به فعل منکر

بحث در مسأله ي هفتم از مسائل تحرير است. امام قدس سره در اين مسأله مي فرمايد:
مسألة 7 - يحرم الرضا بفعل المنكر وترك المعروف، بل لا يبعد وجوب الكراهة عنهما قلبا وهما غير الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر.[3]
در جلسه ي گذشته بخشي از رواياتي که دلالت بر اين مطلب مي کرد را بررسي کرديم و اکنون به بررسي ساير روايات مي پردازيم:
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَاشِمٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ قُلْ قَدْ جاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّناتِ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‌ وَ قَدْ عَلِمَ أَنْ قَدْ قَالُوا وَ اللَّهِ مَا قَتَلْنَا وَ لَا شَهِدْنَا وَ إِنَّمَا قِيلَ لَهُمُ ابْرَءُوا مِنْ قَتَلَتِهِمْ فَأَبَوْا (گفتند از قاتلان آنها اظهار برائت کنيد ولي آنها اباء ورزيدند و به همين دليل، قتل آنها به اين گروه نسبت داده شد).[4]
اين روايت مرسله است ولي چون روايات اين باب متضافر هستند مشکل سندي در بعضي از آنها، اشکالي ايجاد نمي کند.
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَرْقَطِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لِي تَنْزِلُ الْكُوفَةَ فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ تَرَوْنَ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ ع بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ قَالَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا بَقِيَ مِنْهُمْ أَحَدٌ قَالَ فَأَنْتَ إِذاً لَا تَرَى الْقَاتِلَ إِلَّا مَنْ قَتَلَ أَوْ مَنْ وَلِيَ الْقَتْلَ أَ لَمْ تَسْمَعْ إِلَى قَوْلِ اللَّهِ‌ قُلْ قَدْ جاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّناتِ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ‌ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‌ فَأَيَّ رَسُولٍ قَتَلَ الَّذِينَ كَانَ مُحَمَّدٌ ص بَيْنَ أَظْهُرِهِمْ وَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ عِيسَى رَسُولٌ وَ إِنَّمَا رَضُوا قَتْلَ أُولَئِكَ فَسُمُّوا قَاتِلِينَ.[5]
روايات باب منحصر به اين موارد نيست و روايات متعدد ديگري هم وجود دارد.

بقي هنا امور؛ امر اول: استنباط وجوب سخط از روايات

آيا از اين روايات فقط حرمت رضا استفاده مي شود يا وجوب سخط هم از آن استنباط مي گردد. يعني اگر کسي رضايت به فعل منکر نداشته باشد ولي از آن طرف بي طرف باشد کفايت مي کند يا اينکه واجب است سخط هم داشته باشد؟
در بعضي از روايات که مطرح کرديم آمده است بايد به معروف نيز رضايت داشت نه اينکه صرفا عدم رضا به منکر کافي باشد.
همچنين در روايتي خوانديم:
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‌ إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السَّخَطُ فَمَنْ رَضِيَ أَمْراً فَقَدْ دَخَلَ فِيهِ وَ مَنْ سَخِطَهُ فَقَدْ خَرَجَ مِنْهُ.[6]
ذيل روايت اشاره به اين دارد که شرط خروج از معصيت اين است که سخطي نسبت به منکر، در فرد وجود داشته باشد.
نقول: احتياط اين است که نسبت به منکر، سخط هم وجود داشته باشد. همانگونه که از روايات استفاده مي شود که به معروف هم بايد رضايت داشت. (اگر يک روايت بر اين امر دلالت کند بايد سند آن را بررسي کرد).

امر دوم: تاثير رضايت و سخط به منکر در عرف عقلاء

آيا اين حکم در عرف عقلاء اثري دارد؟
حق اين است که در عرف عقلاء اگر کسي مثلا قاتل است و کسي از قتل او باخبر و راضي باشد، عقلاء براي او مجازاتي در نظر نمي گيرند و فقط رضايت او را امري ناپسند مي شمارند.
فقط در عرف شرع اين امر ناپسند است و در نتيجه در روايات آمده است که حضرت حجت عجّل الله تعالي فرجه الشريف هنگام ظهور کساني که راضي به فعل قتله ي امام حسين عليه السلام هستند را مي کشد.
همچنين در داستان ناقه ي صالح که يک نفر آن را پي کرد آمده است که خداوند تمامي کساني که به اين فعل راضي بودند را عذاب نمود. اما بحث در اين است که اين فعل، فعل خداست ولي آيا حاکم شرع مانند امام عليه السلام هم به عنوان خليفة الله مي تواند چنين کند؟
البته شک نيست که اين گونه افراد در روز قيامت مجازات مي شوند.
اين از معدود مواردي است که حکم شرع، از حکم عقلاء جدا شده است. زيرا عقلاء سخط را واجب نمي دانند و قائل به مجازات در اين موارد نيستند.
مخفي نماند که گاه رضايت به منکر، موجب ارتداد مي شود مثلا کسي که به فعل قتله ي امام حسين عليه السلام راضي باشد مرتد محسوب مي شود.

امر سوم: شرايط چهارگانه امر به معروف در رضايت و سخط

اين مسأله خارج از مسأله ي امر به معروف و نهي از منکر است. به همين جهت شرايط چهارگانه ي امر و نهي را ندارد. فقط اين نکته دخيل است که فرد بايد علم به موضوع داشته باشد و مثلا بداند که فعل قتله ي امام حسين عليه السلام حرام است و در نتيجه رضايت به فعل آنها نداشته باشد.

مسئله هشتم: مطلق بودن حرمت رضا و وجوب سخط

مسألة 8 - لا يشترط حرمة الرضا ووجوب الكراهة بشرط، بل يحرم ذلك وتجب ذاك مطلقا.[7]
امام قدس سره در اين مسأله سخط را هم واجب دانسته است البته در مسأله ي هفتم در مورد لزوم سخط از عبارت «بل لا يبعد وجوب الكراهة عنهما قلبا» استفاده کرده بود.
نقول: مناسب بود امام قدس سره اضافه مي کرد که علم به موضوع در اينجا شرط است يعني بايد فرد، علم داشته باشد که فعلي که انجام شده است منکر است تا اين بحث مطرح شود که سخط نسبت به آن واجب است يا نه.
به هر حال، اين مسأله امر ساده اي نيست و حدود و شرايط آن داراي پيچ و خم مي باشد.

ارسال سوال درباره این درس
captcha
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
کنگره بین المللی نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی