کتاب شرکت - جلسه 020 - 1395/07/28

موضوع: شرکت ابدان

توصيه به کارهاي خيرِ کم هزينه اما پر فايده

بحث اخلاقي:
رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم مي فرمايد: اتّق اللَّه و لا تحقرنّ‌ من‌ المعروف‌ شيئا و لو أن تُفرغ من دلوك في إناء المستسقي و أن تلقى أخاك و وجهك إليه منبسط.[1]
يعني تقواي الهي را پيشه کنيد و کار خوب را کم نشماريد هرچند کوچک باشد.
سپس رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم دو مثال مي زند: اول اينکه سر چاه رفته مي خواهيد آب بکشيد و ديديد که کسي در گوشه اي ايستاده و مي گويد: به اندازه اي که آب بياشامم برايم آب بريز و شما نيز او را کمک مي کنيد تا سيراب شود. اين کار هرچند کوچک است ولي محبوب الهي است.
مثال دوم اينکه وقتي به رفيق، مردم عادي يا دوستان قديم مي رسي با چهر? گشاده با آنها روبرو شو. بعضي تصور مي کنند کار خوب خرج زيادي دارد و چوب هزين? آن را ندارند نمي توانند کار نيکي انجام دهند. روايت فوق مي گويد که کار نيک همواره خرج ندارد و بسياري از کارهاي خوب مجاني است. مثلا نابينايي يا کودکي مي خواهد از عرض خيابان رد شود که مي توان او را کمک کرد. يا مثلا در اتوبوس نشسته ايم که پيرمردي وارد مي شود و جا ندارد که مي توان بلند شد و جاي خود را به او داد. يا در صف نان هستيم و فرد ناتوان و مريضي از راه مي رسد، انسان نوبت خود را به او بدهد.
کار نيک فقط منحصر به ساختن مدرسه و بيمارستان و امثال آن نيست تا نتوان از عهد? آن بر آمد. حتي با چهر? باز با ديگران روبرو شدن نيز کار نيک محسوب مي شود. اسلام آئين رحمت است نه آنچه وهابي ها و دست پرورده هاي آنها از قبيل داعش معرفي کرده اند که اسلام را آئين خشونت و وحشي گري معرفي کرده اند.
اين کارهاي نيک کوچک اگر روي هم انباشته شود در روز قيامت گاه مشاهده مي شود که به يک پروند? پرحجم و پرفايده تبديل شده است.
در مقابل، کار شر اگر کوچک باشد نيز نبايد کوچک شمرده شود و گاه اين کارهاي شر روي هم انباشته مي شود و به يک پروند? نکبت بار براي انسان تبديل مي شود. در روايت معروف است که پيغمبر اکرم رسول الله صلّي الله عليه وآله وسلّم از بياباني مي گذشت و احتياج شد آتشي روشن کنند که حضرت فرمود به دنبال هيزم برويد. گفتند در اينجا هيزم يافت نمي شود. فرمود هرچه پيدا کرديد حتي شاخ? کوچک را نيز بياوريد. آنها گشتند و هيزم ها در کنار هم جمع شد و مقدار بسياري فراهم گرديد. رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم اين را تبديل به درس کرد و فرمود: إِيَّاكُمْ وَ الْمُحَقَّرَاتِ‌ مِنَ‌ الذُّنُوب‌.[2]

امر باقيمانده در شرکت ابدان؛ راه حل هاي مرحوم امام براي تصحيح شرکت ابدان و ايرادات بر آن

گفتيم شرکت ابدان باطل است و ادله اي نيز براي آن اقامه کرديم.
بقي هنا امر: امام قدس سره دو راه حل براي توجيه شرکت ابدان ذکر کرده است.
ايشان در راه حل اول مي فرمايد: نعم لو صالح أحدهما الآخر بنصف منفعته إلى مدة كسنة أو سنتين على نصف منفعة الآخر إلى تلك المدة و قبل الآخر صح، (يعني هرچند شرکت ابدان صحيح نيست ولي طرفين از طريق مصالحه اقدام کنند و يکي نصف منافع خود را تا يک سال يا دو سال با نصف منافع ديگري مصالحه کند و طرف ديگر نيز قبول کند.) و اشترك كل منهما فيما يحصله الآخر في تلك المدة بالأجر و الحيازة.[3]
نقول: بايد ديد اين مصالحه در چه زماني رخ مي دهد آيا بعد از ظهور منافع است يا قبل از آن. در صورت اول يقينا جايز است و البته به آن شرکت ابدان نمي گويند و اگر منظور اين است که در ابتداي کار که هنوز کاري انجام نشده و منافعي ظاهر نشده است عقد مصالح? مزبور را ببندند که در آخر نصف منافع خود را با هم شريک شوند در اين صورت چون از باب تمليک معدوم است صحيح نمي باشد. زيرا نمي شود منافعي که به دست نيامده و ممکن است به دست هم نيايد را به ديگري بخشيد.

جواب از يک اشکال و توضيح اضافه بر ايراد راه حل مرحوم امام

اشکال نشود که در اجاره، منافع معدوم که هنوز استيفاء نشده است مثلا منافع يک سال را اجاره مي دهند. زيرا پاسخ مي دهيم که در آنجا عيني مانند خانه و يا اتوموبيل موجود است اما در ما نحن فيه چيزي وجود ندارد. بله اگر عبد يا امائي باشد و منافعي داشته باشد مي توان منافع يک سال آنها را مصالحه کرد ولي بحث در جايي است که چنين کسي وجود ندارد و بحث در مورد احرار است که به ملک در نمي آيد. بنا بر اين اگر ملک و يا منافعي در کار نباشد نمي توان روي آن شرکت و يا مصالحه کرد و صرف اينکه چيزي استعداد آن را دارد که در آينده منافعي را ايجاد کند کافي نمي باشد.
اضف الي ذلک: در مصالحه هرچند ابهام مانعي ندارد ولي ميزان ابهام در آن حد و حدودي دارد. مثلا در کيسه اي گندم است و نمي دانيم پنج کيلو است يا شش کيلو که مي توان آن را مصالحه کرد و البته نمي توان آن را بيع کرد. ولي اگر نمي دانيم که در کيسه گندم است يا جو يا بايچ? بچه و يا درهم و دينار و مانند آن نمي توان آن را مصالحه کرد زيرا اين از قبيل بخت آزمايي مي باشد. بنا بر اين در مصالحه، ابهام تا حدي عقلايي جايز است نه بيشتر از آن. بنا بر اين اگر کسي به ديگري بدهکار باشد و نداند که يک ميليون بدهکار است يا پانصد ميليون مصالحه و بخواهند مثلا به دو ميليون مصالحه کنند باطل است و گاه اين کار حالت بخت آزمايي پيدا مي کند.

راه حل دوم مرحوم امام براي حل مشکل شرکت ابدان و پاسخ استاد

سپس امام قدس سره در بيان راه دوم در حل مشکل شرکت ابدان مي فرمايد: و كذا لو صالح أحدهما الآخر عن نصف منفعته إلى مدة بعوض معين كدينار مثلا و صالحه الآخر أيضا نصف منفعته في تلك المدة بذلك العوض (يعني نصف به نصف را مصالحه نمي کنند بلکه مي گويند که نصف منافع خود را در مدت معيني به يک دينار مي دهم و با اين کار قيمت آن را معين مي کند و طرف مقابل نيز همين کار را مي کند)[4]
در اين راه منافع را با هم تقسيم نمي کنند بلکه عوضين را تقسيم مي کنند. حتي ممکن است درآمد يکي زياد باشد و نصف درآمد خود را به قيمت بيشتري به مصالحه بگذارد.
نقول: اين راه نيز قابل قبول نيست زيرا اين نيز از باب مصالح? منفعت معدوم است؛ منفعتي که شايد حتي وجود خارجي نيز پيدا نکند.
خلاصه اينکه راه حلي براي شرکت ابدان وجود ندارد.
به عبارت ديگر، در اين جا از سه راه مي توان اقدام کرد:
يکي اينکه بعد از پايان کار منافع را تقسيم کنند که البته نام آن شرکت عنان است نه شرکت ابدان.
راه ديگر اين است که در ابتداي کار قرارداد مزبور را ببندند. گفتيم که در اين صورت نه که نه شرکت صحيح است و نه مصالحه.
راه سوم اين است که اگر عبيد و امايي باشند که خودشان عين ملکيت مي باشند و منافع آنها را به بخواهند واگذار کنند. اين کار هرچند ابهام دارد ولي مي تواند صحيح باشد ولي با اين حال از بحث ما خارج است زيرا بحث ما در منافع احرار مي باشد.
ان شاء الله در جلس? بعد به سراغ شرکت وجوه مي رويم.

ارسال سوال درباره این درس
captcha
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
کنگره بین المللی نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی