کتاب امر به معروف و نهي از منکر - جلسه 018 - 98/11/29

موضوع: مسأله ي خلود در جهنم

اهميت و ارزش احاديث

بحث اخلاقي:

در روايت است که حضرت زهرا سلام الله عليها به فضه فرمود: آن حديثي که نوشتم و به تو دادم کجاست. فضه عرض کرد: آن را گم کرده ام. حضرت زهرا سلام الله عليها فرمود: آن حديث براي من معادل حسن و حسين من است. آن را پيدا کن و براي من بياور.
فضه جستجو کرد و آن را پيدا کرد که لا به لاي پارچه اي پيچيده شده بود. در آن حديث آمده بود:
قَالَ مُحَمَّدٌ النَّبِيُّ ص لَيْسَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَمْ يَأْمَنْ‌ جَارُهُ‌ بَوَائِقَهُ‌ (کسي که همسايه اش از دست او در امان نباشد از مؤمنين نيست) وَ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يُؤْذِي جَارَهُ وَ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْراً أَوْ يَسْكُتُ (يا حرف حسابي بزند و يا سکوت کند) إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْخَيِّرَ الْحَلِيمَ الْمُتَعَفِّفَ وَ يُبْغِضُ الْفَاحِشَ (بي بند و بار) الْبَذَّاءَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ (خيلي سؤال و اصرار مي کند) إِنَّ الْحَيَاءَ مِنَ الْإِيمَانِ وَ الْإِيمَانَ فِي الْجَنَّةِ وَ إِنَّ الْفُحْشَ (بي حيايي) مِنَ الْبَذَاءِ (از زشتي است) وَ الْبَذَاءُ فِي النَّار.[1]
اين حديث، يک حديث جامع است.

بحث خلود و عدالت خداوند

موضوع: مسأله ي خلود در جهنم

بحث ما در امر به معروف و نهي از منکر به مسأله ي خلود اهل جهنم در آتش رسيد. در جلسه ي گذشته بحثي در اين مورد مطرح کرديم و امروز آن بحث را به شکل جامع و فشرده بيان مي کنيم.
بحث در اين است که آيا کفار و کساني که از همه بدتر هستند آيا تا ابد در دوزخ مي مانند يا اينکه خلود به معناي ابديت نيست.
اکثريت قاطع قائل هستند خلود به معناي ابديت است و اقليتي هم خلود را به معناي ابديت نمي دانند و مي گويند که مجازات آنها روزي تمام مي شود.

دلايل قائلين خلود به معني ابديت

دليل قائلين کساني که خلود را به معناي ابديت مي دانند:
دليل اول: آيات قرآن
اين آيات بسيار است و ممکن است کسي واژه ي خلود را به زمان طولاني تفسير کند ولي در چند آيه کلمه ي «ابدا» آمده است:
آيه ي اول: ?إنَّ اللَّهَ لَعَنَ‌ الْكافِرِينَ‌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ‌ سَعِيراً?[2] * ?خالِدِينَ فِيها أَبَداً لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً?[3]
اين دو آيه در مورد کفار است.
بعضي اشکال مي کنند که اگر «خالدين» براي ابديت باشد ديگر چه ضرورتي داشت کلمه ي «ابدا» را در آن ذکر کنند.
پاسخ اين است که قيد «ابدا» در اينجا براي تأکيد است.
آيه ي دوم: ?وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ‌ خالِدينَ‌ فيها أَبَداً?[4]
اين دو آيه را نمي شود توجيه کرد. چه قيد «ابدا» براي تأکيد «خالدين» باشد يا آن را مقيد به ابديت کرده باشد.

اشکال و پاسخ

ان قلت: در آيه ي 107 سوره ي هود استثنائي وجود دارد و آن اينکه مي گويد: ?فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ?[5] ‌ ?خالِدِينَ‌ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ?[6] ‌
استثناء «الا ما شاء ربک» دليل بر اين است که اين خلود قطعي نيست و اگر مشيت الهي بر اين قرار گيرد که خلود پايان پذيرد، پايان مي يابد.
قلت: بايد آيه ي بعد از آن را هم مطالعه کرد که درباره ي اهل بهشت است: ?وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ?[7] ‌
در اينجا نيز همان استثناء وجود دارد و جالب اينکه بعد از آن آمده است: «عطاء غير مجذوذ» که به معناي ابديت است.
واقعيت اين است که اين استثناء ها مي خواهد قدرت خداوند را بيان کند و آن اينکه اگر ابديت براي اهل دوزخ و بهشت مقرر شده است اين به مشيت الهي است نه اينکه خداوند در انجام اين کار مجبور باشد و اين دو خارج از قدرت الهي اتفاق بيفتد.

روايات و اجماع

دليل دوم: روايات متضافره
مرحوم علامه ي مجلسي در بحار الانوار در جلد هشتم از صفحه ي 347 به بعد اين روايات را ذکر کرده که صريح در اين است که خلود به معناي دوام تا ابد مي باشد.[8]

دليل سوم: ادعاي اجماع
جمعي اين مسأله که خلود به معناي ابديت مي باشد را اجماعي مي دانند و به ادعاي بعضي که خلود را به معناي دوام زياد مي باشد اعتنا نکرده اند.
البته اين اجماع مدرکي است

دليل قائلين به معناي دوام براي خلود

دليل قول کساني که مي گويند: خلود به معناي دوام است
دليل اول: حکم عقل
عقل مي گويد جرم و جريمه بايد با هم تناسب داشته باشد. اگر کسي يک سال يا ده سال کافر باشد جريمه ي آن نمي تواند تا بي نهايت باشد. بنا بر اين عقل ايجاب مي کند که قائل به خلود به معناي ابديت نباشيم.

دليل دوم: اقتضاي عدالت و رحمانيت و رحيميت خداوند
آيا عدالت و رحمانيت خداوند اجازه مي دهد که فرد به سبب گناهي محدود، فرد را تا ابد مجازات کند؟

پاسخ ادله قائلين به معناي دوام براي خلود

يک پاسخ اين است که همان گونه که در روايتي ذکر شده است و سابقا به آن اشاره کرديم، اين گروه تصميم داشتند که اگر تا ابد زنده باشند خداوند را معصيت کنند و خلود آنها به سبب نيّت آنهاست.
نقول: اين روايات اشکالات متعددي دارد:
يکي اينکه اين روايت سند درستي ندارد و در آن بعضي مجاهيل وجود دارند.
ثانيا: اين روايت معارض است با روايات متضافره اي که مي گويند: نيّت معصيت، گناه نيست.
اما پاسخ اصلي از اين قول اين است که معاصي در نفس انسان نفوذ مي کند ولي گاه سطحي است که موقتا برطرف مي شود و گاه عمقي است و روح و نفس انسان را به شکل خودش در مي آورد.
اگر ما قائل باشيم که مجازات هاي الهي اثر تکويني معاصي است و معتقد باشيم که گاه اين معاصي تکوينا در نفس نفوذ مي کند و نفس انسان را يک نفس دوزخي مي کنند در نتيجه بايد بگوييم که فرد تا ابد در دوزخ مي ماند.
همان گونه که مثلا به افراد مي گويند که از مواد مخدر استفاده نکنيد و الا نابينا مي شويد. اگر کسي از اين عواقب با خبر باشد و عالما و عامدا به سراغ مواد مخدر رود و نابينا شود، اين منافاتي با عدل و رحمانيت الهي ندارد. اين در عالم تکوين از باب سبب و مسبّب است.

ارسال سوال درباره این درس
captcha
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
کنگره بین المللی نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی