کتاب خيارات - جلسه 169 - 97/09/06

خيار تدليس - مسئله تصريه

ادامه بحث تصريه

بحث ما در خيار تدليس است و به مناسبت وارد بحث «تصريه» شديم. تصريه به اين معنا است که حيوان کم شير را چند روزي ندوشند تا پستانش پر شود و بعد به عنوان حيوان پرشير به فروش برسانند.
گفتيم مسأله در مورد «تصريه» اجماعي است و قاعده ي لا ضرر و سيره ي عقلاء بر آن جاري است زيرا اگر کسي متعمدا تدليس کند و اجناسي را با مارک هاي تقلبي بفروشد يا کارهايي شبيه آن انجام دهد او را مجازات و تعزير مي کنند و حتي اگر تقلب در کالاها شديد باشد معامله را باطل مي دانند.

ادامه روايات مربوط به تصريه

روايات تصريه در منابع ما محدود به چند روايت ضعيف است ولي در کتب عامه بازتاب بسياري دارد از جمله در صحيح بخاري آمده است: عن ابي هريرة: قال النبي ص لا تُصِرّوا الابل و الغنم فمن ابتاعها بعد فأنه بخير النظرين (يعني مخيّر است فسخ کند يا قبول نمايد) بعد ان يحتلبها ان شاء امسک و ان شاء ردها و صاع تمر (علاوه بر پس دادن، يک صاع خرما هم بدهد زيرا شيرش را دوشيده و مصرف کرده است).[1]
قال سمعت عبد الله بن عمر يقول قال رسول الله (ص): من ابتاع مُحَفَّلَة (حيواني که شير در پستانش جمع شده است و مراد از «حفلة» همان اجتماع است.) فهو بالخيار ثلاثة ايام فأن ردها رد معها مثل او مثلي لبنها قمحا (به اندازه ي شير يا دو برابر آن گندم دهد). [2]
بيهقي نيز در کتاب خود شانزده حديث در اين مورد نقل کرده است.[3]
از مجموع اين احاديث استفاده مي شود که حيواني در آن تدليس شده و مصراة است مشتري بين فسخ و امضاء مخيّر است و اگر فسخ مي کند بايد معادل شيري که از حيوان مصرف کرده است را بر گرداند. به هر حال تعدد اين روايات بعيد مي نمايد که اين روايت از رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم صادر نشده باشد مخصوصا که در اين مسأله کسي داعي بر جعل ندارد.

بقي هنا امور؛ اول: جريان قواعد جاري در حيوان مصرّاه در مشابهات

الامر الاول: آنچه درباره ي حيوان مصرّاة گفتيم در مورد تدليسِ مشابه که در جلسه ي گذشته به دوازده مورد آن اشاره کرديم نيز جاري است. زيرا اگر دليل ما در مورد حيوان مصرّاة قواعدي مانند لا ضرر و سيره ي عقلاء باشد، اين قواعد در ما بقي نيز جاري است. بنا بر اين اگر حيواني را با داروي نيروبخش قوي کردند و به عنوان حيوان نيرومند فروختند و بعد مشخص شد که حيوان ضعيفي است در آن خيار وجود دارد. همچنين در مورد باغي که ميوه هايش را نچيدند تا محصول آن پربار به نظر آيد.
اين در صورتي است که بر اساس قواعد اقدام کنيم ولي اگر دليل ما روايات باشد، مي گوييم: عرف از حيوان مصرّاة الغاء خصوصيت مي کند زيرا اين گونه مسائل به گونه اي نيست که در آن تعبد محض باشد.

دوم: عدم جريان حکم ارش در حيوان مصرّاه

الامر الثاني: حکم ارش در حيوان مصرّاة جاري نمي شود و در موارد مشابه آن نيز جاري نمي گردد. مثلا نمي توان گفت که اگر حيوان پرشير باشد قيمتش فلان مقدار است و اگر کم شير باشد فلان مقدار و ما به التفاوت را بگيرد.
علت آن اين است که در خيار عيب نيز حکم به ارش با مشکل روبرو بود و روايتي بر آن دلالت نداشت و تنها دليل ما بر ارش، اجماع تعبدي بود. مخصوصا که در ما نحن فيه سيره ي عقلاء بر ارش وجود ندارد. بله اگر طرفين راضي به ارش شوند اشکالي در آن وجود ندارد ولي بحث در جايي است که تراضي در کار نباشد و مشتري بخواهد بايع را مجبور به ارش نمايد که گفتيم جايز نيست.

سوم: جريان ساير خيارات در حيوان مصرّاه

الامر الثالث: در حيوان مصرّاة نه تنها خيار تدليس وجود دارد خيار حيوان هم وجود دارد. زيرا اگر عيبي در حيوان بود علاوه بر بر خيار تدليس خيار عيب هم وجود داشت و حتي خيار مجلس هم در آن وجود دارد. در يک مورد مي توان چند خيار را در عرض هم تصور کرد.

اختبار حيوان

اين نکته را بايد توجه داشت که آيا دوشيدن حيوان نوعي تصرف در حيوان مي باشد که در نتيجه خيار تدليس ساقط شده باشد و از طرفي ارش هم وجود ندارد در نتيجه مشتري از هر دو محروم مي شود؟ مخصوصا اگر شير را مصرف کرده باشد زيرا در اين صورت بخشي از متاع را مصرف کرده است که همان شير باشد و بخشي از آن که حيوان باشد باقي مانده است؟
نقول: تصرف او در اينجا براي اختبار بوده است و البته راهي براي شناخت تدليس جز اين تصرف نيست. اگر اين خيار بخواهد مانع از تصرف باشد بايد خيار تدليس در موارد مشابه نيز موجب سقوط خيار تدليس باشد مثلا حيواني که به او مواد نيروزا داده اند را مشتري مدتي سوار مي شود و اختبار مي کند.
نتيجه اينکه اين تصرفات که براي اختبار است موجب سقوط خيار تدليس نيست.

زمان ايجاد خيار تدليس

نکته ي بعدي اين است که خيار تدليس کي به وجود مي آيد آيا بعد الاختبار مي آيد و يا قبل الاختبار نيز در واقع خيار تدليس وجود دارد و فقط مشتري از آن بي خبر است و بعد از اختبار وجود آن از ابتدا مشخص مي شود؟
به نظر ما خيار از ابتدا است و اينکه در بعضي از کلمات آمده است که خيار بعد از اختبار است صحيح نمي باشد.
همچنين از بعضي از کلمات استفاده مي شود که اختبار فقط در سه روز است. اين در حالي که شير را روز به روز مي دوشند و حساب مي کنند و هر روز مقدار شير او را مي سنجدند. بنا بر اين لازم نيست سه روز اختبار کرد بلکه اختبار در يک روز هم حاصل مي شود.

چهارم: تعبد يا قاعده

الامر الرابع: اينکه در اخبار شيعه و اهل سنت آمده است که بايد صاعي از تمر يا گندم بدهند از باب تعبد است يا از باب قاعده مي باشد؟ قاعده مي گويد که شير مثلي است و بايد مثل آن را تحويل داد. از اين رو علماء به زحمت افتاده اند زيرا ديده اند که اين قانوني که در اين روايات آمده است با قواعد هماهنگ نيست.
ان شاء الله در جلسه ي آينده به اين بحث خواهيم پرداخت.

ارسال سوال درباره این درس
captcha
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
کنگره بین المللی نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی