کتاب امر به معروف و نهي از منکر - جلسه 032 - 99/07/13

موضوع عام: امر به معروف و نهي از منکر

موضوع خاص: شرطيت تأثير در امر و نهي

وجوب تکرار امر به معروف در صورت مشروط بودن تأثير

موضوع: تکرار در امر و نهي/ شرطيت تأثير در امر و نهي/ امر به معروف و نهي از منکر
موضوع عام: امر به معروف و نهي از منکر
موضوع خاص: شرطيت تأثير در امر و نهي
موضوع اخص: تکرار در امر و نهي
بحث در شرطيت تأثير در امر به معروف و نهي از منکر است و به مسأله ي پنجم رسيده ايم. امام قدس سره مي فرمايد:
(مسألة 5): لو علم أو احتمل أنّ أمره أو نهيه مع التكرار يؤثّر وجب التكرار.[1]
اگر بدانيم يا احتمال دهيم اگر امر و نهي را تکرار کنيم اثر مي کند بايد آن را تکرار کنيم زيرا هدف از امر و نهي، تأثير است و اين تأثير با تکرار حاصل مي شود.
در اين مسأله نه نصي وارد شده است و نه در کلمات علماء به آن پرداخته شده است. فقط معاصرين آن را متذکر شده اند از اين رو بايد در اين مسأله به اطلاق ادله مراجعه کرد.
دليل مي گويد: امر به معروف و نهي از منکر واجب است و آنچه از تحت آن خارج شده است جايي است که علم به عدم تأثير داشته باشيم ولي اگر علم به عدم نداشته باشيم و بدانيم با تکرار، مؤثر است بايد امر و نهي را تکرار کنيم.
در موسوعه ي فقهيه که توسط معاصرين نوشته شده است به اطلاق دو روايت تمسک شده است:[2]
صاحب جواهر نيز در موارد متعددي به اين روايت که روايت «مسعدة بن صدقة» و روايت «يحيي الطويل» است تمسک مي کند بدون اينکه متن آن را بياورد.

روايت «مسعدة بن صدقة»

نقول: مسعدة بن صدقة فرد مجهول الحالي است و در مورد او نه مذمتي وارد شده است نه مدحي به همين دليل روايت او را ضعيف السند مي دانند.
البته او روايات اندکي دارد ولي در هر حال روايت محل بحث روايت خوب و جالبي است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‌ وَ سُئِلَ عَنِ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ أَ وَاجِبٌ‌ هُوَ عَلَى الْأُمَّةِ جَمِيعاً فَقَالَ لَا فَقِيلَ لَهُ وَ لِمَ قَالَ إِنَّمَا هُوَ عَلَى الْقَوِيِّ الْمُطَاعِ (و حرف او تأثير داشته باشد) الْعَالِمِ بِالْمَعْرُوفِ مِنَ الْمُنْكَرِ (اشاره به شرطيت علم است) لَا عَلَى الضَّعِيفِ الَّذِي لَا يَهْتَدِي سَبِيلًا إِلَى أَيٍّ مِنْ أَيٍّ يَقُولُ مِنَ الْحَقِّ إِلَى الْبَاطِلِ وَ الدَّلِيلُ عَلَى ذَلِكَ كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَوْلُهُ‌ وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ (نه همه ي شما) يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَهَذَا خَاصٌّ غَيْرُ عَامٍّ... قَالَ مَسْعَدَةُ وَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ وَ سُئِلَ عَنِ الْحَدِيثِ الَّذِي جَاءَ عَنِ النَّبِيِّ ص- إِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ مَا مَعْنَاهُ قَالَ هَذَا عَلَى أَنْ يَأْمُرَهُ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ (و علم به معروف و منکر داشته باشد) وَ هُوَ مَعَ ذَلِكَ يَقْبَلُ مِنْهُ (يعني بداند امر و نهي او تأثير دارد) وَ إِلَّا فَلَا.[3]

روايت «يحيي الطويل»

«يحيي الطويل» هم شخص مجهول الحالي است و در کتب رجال نام او را بدون مدح و ذم ذکر کرده اند.
روايت او چنين است:
وَ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ يَحْيَى الطَّوِيلِ صَاحِبِ الْمُقْرِي (معناي آن شفاف نيست) قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ إِنَّمَا يُؤْمَرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يُنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ مُؤْمِنٌ‌ فَيَتَّعِظُ أَوْ جَاهِلٌ فَيَتَعَلَّمُ (البته اين از باب ارشاد جاهل است ولي حضرت آن را هم از مصاديق امر به معروف و نهي از منکر برشمرده است) فَأَمَّا صَاحِبُ سَوْطٍ أَوْ سَيْفٍ فَلَا.[4]

وجوب انتخاب روش موثر در امر به معروف

روايت مسعده به جنبه ي مثبت اشاره مي کند يعني کسي که صاحب قوت است و حرف او مطاع است بايد امر و نهي کند و روايت يحيي به جنبه ي منفي اشاره مي کند و آن اينکه کسي که صاحب سوط و سيف است يعني فرد قوي و صاحب نفوذ است را نبايد امر و نهي کرد.
حتي گاه امر به معروف و نهي از منکر مي تواند به صورت غير مستقيم باشد همان گونه که امام حسن و امام حسين عليهما السلام ديدند پيرمردي به صورت ناقص وضو مي گيرد و آنها به جاي تذکر صريح به او فرمودند: ما دو وضو مي گيريم و شما بگو وضوي چه کسي کاملتر است. بعد آن دو وضو گرفتند و پيرمرد متوجه شد و عرض کرد که وضوي شما صحيح است و من غلط وضو مي گرفتم.
حتي چه بسا تذکر غير مستقيم مؤثرتر باشد مثلا کسي بگويد که من نبيذ مغلي را نمي خورم. در اينجا شايد فردي که اين کار را مي کند تحت تأثير قرار گيرد و او هم خوردن آن را ترک کند.
به هر حال محور بحث حول اين مسأله دور مي زند که آيا امر و نهي موضوعي است يا طريقي. اگر موضوعيت داشته باشد بايد امر و نهي، مولوي باشد و الا لازم نيست مولوي باشد بلکه به هر صورت که تأثيرگذار باشد کافي است.
البته در يک جا مي توان به کلام امام قدس سره استثنائي وارد کرد و آن جايي است که تکرار، موجب عسر و حرج براي آمر و ناهي باشد که در اينجا ادله ي عسر و حرج بر اطلاقات امر به معروف و نهي از منکر حاکم است زيرا عسر و حرج از ادله ي ثانويه است و بر اين اطلاقات مقدم مي باشد.

ارسال سوال درباره این درس
captcha
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
کنگره بین المللی نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی