کتاب امر به معروف و نهي از منکر - جلسه 009 - 98/11/12

موضوع: برطرف شدن موضوع امر به معروف و نهي از منکر

دهه فجر، اتفاقي شبيه معجزه

کلامي به مناسبت دهه ي فجر:
در دهه ي فجر اتفاقاتي رخ دارد که بيشتر شبيه معجزه بود. زيرا ملتي که دستش خالي از هر گونه سلاحي بود در مقابل حکومتي که سر تا پا مسلح بود و دولت هاي خارجي هم شديدا از آن حمايت مي کردند ايستاد و در عرض ده روز توانست آن حکومت را فرو ريزد. طاغوتيان فرار کردند و مجبور شدند سلاح هاي خود را کنار بگذارند و حمايت خارجي ها بي اثر شد و شکست خوردند.
معروف است که مي گويند: به دست آوردن پيروزي ها آسان تر از نگه داشتن آن است. بالاخره اين پيروزي به دست آمد و خون جواناني در اين راه ريخته شد و امام قدس سره زحمت هاي بسيار را متحمل شد. حال بايد ديد که چه عواملي رخ داد که اين پيروزي حاصل شد تا با همان عوامل اين انقلاب را نگه داريم.
يکي از عوامل مهم در پيروزي، اتحاد و انسجام مردم بود که همه يک پارچه و يک صدا بودند. همچنين همه مخلص بودند و با اخلاص کارها را انجام مي دادند. بنا بر اين امروزه نمي توانيم با اختلاف، اين انقلاب را حفظ کنيم. به صرف جشن گرفتن و يادآوري خاطرات آن دهه نمي توانيم اين انقلاب را نگه داريم.
براي اولين بار دولتي در دنيا پديد آمد که نه شرقي بود و نه غربي و حال آنکه تمامي دولت ها يا به شرق مرتبط بودند يا به غرب و اصلا تصور نمي شد که حکومتي بدون وابستگي به اين دو بتواند دوام داشته باشد.
نسل هاي جديد بايد خاطرات انقلاب را مرور کنند و سعي در نگه داري آن داشته باشند.

ادامه مسئله هشتم: از بين رفتن موضوع واجب يا منکر

موضوع: برطرف شدن موضوع امر به معروف و نهي از منکر

امام قدس سره در مسأله ي هشت مي فرمايد: لو عُدِم موضوع الفريضة أو موضوع المنكر، سقط الوجوب و إن كان بفعل المكلّف، كما لو أراق الماء المنحصر الذي يجب حفظه للطهارة أو لحفظ نفس محترمة.[1]
مسلم است که اگر موضوع امر به معروف و نهي از منکر منتفي شود حکم هم منتفي مي شود مثلا خرمني است که بايد زکات آن داده مي شد ولي صاحبش زکات را نمي داد و ما مي خواستيم او را امر به معروف کنيم. حال آتشي آمد و خرمن سوخت در اينجا ديگر موضوعي براي زکات و امر به معروف نيست.
يا مثلا کسي مي خواست شراب بنوشد ولي عده اي آمدند و ظرف هاي شراب را روي زمين ريختند. در اينجا ديگر موضوعي براي نهي از منکر وجود ندارد.
موضوع و حکم از قبيل عرض و معروض است (هرچند صد در صد شبيه هم نيستند) و وقتي معروض از بين برود ديگر عرض، بقايي نخواهد داشت. همان گونه که لون، عرض است و پارچه، معروض که اگر پارچه نباشد سفيدي نمي تواند باقي باشد.
از بين رفتن موضوع بر سه قسم است: گاه به متلف سماوي است مانند آتشي که از صاعقه ايجاد مي شود و خرمن را آتش مي زند.
گاه متلفي غير ما هستند مثلا فرد ديگري ظرف شراب را مي ريزد و گاه خود ما چنين مي کنيم.
امام قدس سره در اينجا مثالي مي زند و آن اينکه اگر آبي براي وضو باشد و غير از آن هم آب ديگري در دسترس نباشد اگر عمدا آن را بريزيم هرچند معصيت کرديم و غرض مولي که طهارت مائيه بود را تأمين ننموديم ولي به هر حال، مکلف به تيمّم مي شويم.

بقي هنا امران؛ امر الاول: حرمت امر به معروف و نهي از منکر با از بين رفتن موضوع

صاحب جواهر قائل است که اگر موضوع از بين برود حرام است کسي امر به معروف و نهي از منکر کند: بل هما محرمان حينئذ (که موضوع از بين رفته است) كما صرح به غير واحد.[2]
نقول: چرا حرام باشد زيرا اگر موضوع از بين برود امر به معروف و نهي از منکر لغو مي باشد. بله اگر امر به معروف و نهي از منکر در اين صورت موجب ايذاء و توهين شود اين موضوع ديگري است.

امر دوم: اشکال به مثال امام قدس سره

الامر الثاني: امام قدس سره مثال زدند که آبي هست که براي حفظ نفس، لازم است اگر کسي اين آب را بريزد موضوع حفظ نفس منتفي مي شود.
حال بايد بحث کرد که کسي که اين آب را ريخته است قاتل است يا نه و اگر قاتل است قاتل عمد است يا شبه عمد.
حق اين است که اگر آب براي حفظ نفس منحصر باشد و اگر ريخته شود نفس محترمه هلاک مي شود در اينجا اگر کسي آب را بريزد مرتکب قتل عمد شده است و بايد قصاص شود. در اينجا نيّت قتل هم اگر نباشد باز قتل عمد محسوب مي شود و از مواردي است که نيّت خودش به وجود مي آيد. مثلا اگر کسي با ميله محکم به سر کسي بزند و طرف بميرد اگر بگويد من قصد قتل نداشتم از او قبول نمي شود زيرا اين ضربه به گونه اي است که غالبا به مرگ منجر مي شود.
بلکه اگر احتمال دهد نميرد در اينجا قتل، شبه عمد مي باشد.

مسئله نهم: رعايت اهم و مهم در ارتکاب حرام براي جلوگيري از منکر

(مسألة 9): لو توقّفت إقامة فريضة أو قلع منكر على ارتكاب محرّم أو ترك واجب، فالظاهر ملاحظة الأهمّيّة.[3]
گاه امر به معروف و نهي از منکر مستلزم فعل حرامي مي شود مثلا اگر بخواهيم کسي را امر کنيم به اينکه نمازش را بخواند اين موجب مي شود که کسبش تعطيل شود و معامله اي مهم را از دست بدهد. همچنين اگر قرار باشد نهي از شرب خمر کنيم بايد شيشه هاي خمر را بشکنيم و اين در حالي است که شيشه ها ماليت دارند.
در اينجا بايد ديد ترک امر به معروف و نهي از منکر مقدم است يا ارتکاب محرم و ترک واجب.
همچنين مثلا براي اينکه نهي از منکر کنيم بايد به فرد توهين کنيم که بحث است نهي از منکر مقدم است يا ترک توهين.
امام قدس سره در اينجا قاعده اي کلي را بيان مي کند که بايد ديد کدام يک از دو مورد مهمتر است.
اخذ به اهم يک قاعده ي عقلائيه است و عقلاء در دوران امر بين محذورين، اهم را اخذ مي کنند و شارع مقدس هم اين قاعده را در موارد متعددي امضاء کرده است.
مثلا کسي است که واجب است روزه بگيرد ولي اين روزه موجب تشديد بيماري او مي شود در اينجا شارع حکم به عدم وجوب روزه کرده است.
همچنين در جايي که وضو گرفتن موجب بيماري هاي پوستي شود شارع حکم به تيمّم کرده است.
همچنين غيبت حرام است ولي اگر امر دائر شود بين اين که فرد با غيبت کردن احقاق حق کند و يا غيبت نکند و حقش از بين برود در اينجا بايد به اهم مراجعه کرد.
يا مثلا اگر کسي باشد که حد بايد بر او جاري شود او اگر مريض باشد و با حد، جانش در خطر افتاد شارع دستور به ترک حد داده است.
مثلا خداوند در قرآن مي فرمايد: ?يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ‌ ضَلَ‌ إِذَا اهْتَدَيْتُم‌?[4] که امر دائر مي شود بين هدايت خودم يا هدايت ديگري.
ان شاء الله در جلسه ي آينده اين بحث را تکميل مي کنيم.

ارسال سوال درباره این درس
captcha
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
کنگره بین المللی نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی